.‌‌..ببخش آقــــــــا

این وبلاگ بدون تایید امام زمان (عج) هیچ گونه اعتباری ندارد...

.‌‌..ببخش آقــــــــا

این وبلاگ بدون تایید امام زمان (عج) هیچ گونه اعتباری ندارد...

آخرین مطالب

۴۶ مطلب با موضوع «دلتنگ نوشت» ثبت شده است

۲۸ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۹

پاییز دوران...

پاییز

بهانه است

...

برگ ها

از دوری شما

زرد میشوند...



کوچکترین منتظر
۲۸ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۸

غزل...

من که غزل سرودن بلد نیستم

ولــــی

وصفِ دو چشمانِ شما میشود "غــــزل"


آقاتر از همه یا صاحب الزمان عج

کوچکترین منتظر
۱۶ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۳

درد دوری....

مثل یک 

نرگسِ سرمازده

در ُکنجِ

حیاط

........

کمرم خم شده از دوریتان....

....


کوچکترین منتظر
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۵

المهدی فی قلبی...

سر به سجده که میگذارد...

اشکش روان میشود...

مینویسد:

" مهـــــــــدی"

قلمم را میگویم...


کوچکترین منتظر
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۱

سجده شکر

قلمم...

برای هر حرف از شما نوشتن...

سجده شکر به جا می آورد...

آقــــــــــــــا...


کوچکترین منتظر
۱۴ مهر ۹۳ ، ۰۹:۳۱

هوای حرم...

دلم...

همین الان...

یکهویی...

هوای حرم کرد...


کوچکترین منتظر
۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۱:۲۵

تاریکی...


بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــعـلـیـهـ الـســــلام


انگار کن...

شب باشد...

و

برق خانه هم رفته باشد...

حال ما...بدون امام زمان همین گونه ست...

فقط نمیدانم...

چرا چشمهایمان به تاریکی عادت کرده...

تعجیل در ظهور آقا صلوات...

...............................

آقای من...

بدون شما...

انگار برق خانه مان رفته...

کوچکترین منتظر

بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــعـلـیـهـ الـســــلام

این روزها...

تازه دارم میفهمم...

و ضاقت الارض...

یعنی چه...

+ چه حس بدیه وقتی متوجه چیزهایی میشی که تابحال فکر نمیکردی اینقدر جدی شده باشه...

و اینکه بدونی خیلی از دوستات...دارن اشتباه میکنن...و به اشتباه خودشون هم آگاه نیستن...و وقتی بهشون میگی هم فقط حرفتو تایید میکنن بدون اینکه دست از اشتباهشون بردارن...

خیلی روزای سختیه...خیلی...

 

امام نقی

کوچکترین منتظر
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۳

ناسپاسی...

بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــعـلـیـهـ الـســــلام

 

توی این وب گردی ها...

که گاهی میروم...و برمیگردم...

بی هیچ صدایی...

به قولی "چراغ خاموش"...

دلخوشم به اینکه فکر کنم...

شما...هم...گاهی...می آیید...بی صدا...خاموش...

دلخوشم به حتی "یک نگاهتان"...

آقا...این روزها...تمام دغدغه ام...یک نگاه شماست...

همین به اصطلاح منتظری که چشمانش گاهی روی بعضی کلمات "ایست" میکند...

و اشک میچکاند...

خوب میدانید کدام کلمات...

که کافیست مرا تا "دق" کنم...

زنده باشم و هم زمان "دق مرده"...

+تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد...

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...

+حافظ چه خوب سرود...

ای خـرّم از فـروغ رخــت لالـه زارعـمر                      بـازآ ، که ریخت بی گل رویت ، بهار عمر

از دیده گر سرشک چـو باران چـکد ، رواست             کـاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر

این یک دو دم که مهلت دیدار مـمکن است               دریاب کار ما ، که نه پیداست کار عمر

تـا کـی مـی صبوح و شکر خواب بـامداد؟                 بـیدار گرد هان! که گذشت اختیار عمر

دی در گـذار بُـود و نـظر سُـوی مـا  نکرد                بـی چاره دل ، که هیچ ندید از گذار عمر

در هـر طرف ز خیل حوادث کمین گهی ست          زان رو عـنان گسسته دواند سوار عمر

بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار                 روز فـراق را کـه نـهد در شمار عمر؟

حـافـظ سخن بگوی که بر  صفحه ی جهان            ایـن نقـش ماند از قلمت یادگار عمر

+چند روزی بود...که این پست...ثبت موقت شده بود...

و حالا به این می اندیشم...که چه ناسپاس بودم...و گمانم این بود که مولایم نگاهم نمیکنند...

یادم رفته بود...چه مهربانانه نگاهم کردند...

قدر نگاه امام زمانمان را بدانیم...

 

http://s3.picofile.com/file/7366375157/naghi_haram_14_.jpg

 

 

 

کوچکترین منتظر
۰۲ تیر ۹۳ ، ۰۶:۲۵

داغ دوری...

بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــعـلـیـهـ الـســــلام

جایی بودم...

که دلم هوایی شد...

پیش زائری بودم...که مشهد رفته بود...

آنقدر خوب گفته بود...که کبابم کرد...

داغ دوریت آقا...کبابم کرد...

یادتان می آید...آخرین بار...شب وداع...

الان...همان حالم...

 

+امام علی النقی علیه السلام:

المقادیرُ تُرِیکَ ما لم یخْطُرْ بِبالِکَ؛ (اعلام الدین، ص311)

مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می‌سازد که به فکرت خطور نکرده است.

کوچکترین منتظر