باران...

نمیدانم

چرا وقتی باران میبارد

به یاد شما می افتم

دلم هوای یادتان را کرده

ای کاش باران ببارد....

 

....

اینبار جداً میگویم

 

 

 

آقاجان

 

 

هستم ولی خسته ام...

شب قدر آخره امشب،در حقم دعا کنید...

قربونت برم خدا...

همه ی ما این جمله رو شنیدیم

"قربونت برم خدا

چقدر غریبی رو زمین"

 

تا حالا به معنیش فکر کردی؟

اینکه چرا خدا رو زمین و بین ما غریبه؟؟؟

وقتی یه اتفاق بد برامون میفته:

 

- خدایا آخه چرا من؟

این همه آدم، چرا من؟

مگه من چه گناهی کردم؟؟؟!!!!!!!!!

 

چند وقت میگذره و ما میفهمیم که اون اتفاق به ظاهر بد چقدر به نفعمون بوده

 

- خدایا غلط کردم

ببخشید که اونجوری باهات حرف زدم

 خوب منم درک کن دیگه

 

و این اتفاق هرروز و هرساعت تکرار میشود...

تو کی میخوای خدا رو درک کنی؟؟؟؟

کی میخوای بفهمی که اون هرکاری میکنه و هر اتفاقی رو برات رقم میزنه به صلاح خودته

اگرم اتفاقی میفته که واقعا تو زندگی عقبت میندازه به خاطر گناهای خودته

تازه اون موقع هم میخواد نیشگونت بگیره تا برگردی سمت خودش

آخه میدونه که ما بنده ها دور از اون و بدون اون هیچی نیستیم

 

اینا رو درک کن،لطفا....

 

 

 

 

 

دلم شکسته...

سلام آقاجان

امام زمان

شما را به خدا بیایید دیگر

میدانم دلتان داغدار است

میدانم چشمانتان گریان است

الان من هم دارم گریه میکنم

من هم دلم شکسته

بگذارید برای آنها که نمیدانند بگویم چه شده

در کشور ما که مذهب رسمی آن تشیع است

گروهی در پایتخت معنوی کشور صاحب این شبها را لعن میکنند

تعجب کردید، نه؟؟؟؟

تعجب ندارد؛ تاسف دارد

بروید و خودتان ببینید

برگزاری محفل لعن حضرت علی (ع) در ....

آهای ابن ملجم....

آهای ی ی ی ابن ملجم!!!!

صدایم را میشنوی؟؟؟؟

اجازه داری که از جهنم صدای یک بچه شیعه را بشنوی یا نه؟؟؟؟

اهمیتی ندارد

حتی اگر خودت هم نشنوی

امثال تو در این دنیا کم نیستند

هرچند بعید میدانم گوش کر آنها هم حرف حق را بشنود

خوب برویم سر اصل مطلب

آمده ام بگویم

من از تو متنفرم

این تنفر ار همان شیرخوارگی با شیر مادرم در وجودم

تمام وجودم

رخنه کرده

هیچ میدانی وقتی به یک بچه شیعه میخواهند بد بودنِ به روی شکم خوابیدن را بفهمانند

چه به او میگویند؟؟؟

ابن ملجم هم قبل از اینکه امام علی رو بکشه رو شکمش خوابیده بود

و آن بچه ،دیگر به روی شکمش نمیخوابد

چون

دوست ندارد مثل قاتل مولایش باشد

بگذار حرف یکی از استادهای ساده لوحم را برایت بگویم...

 

امیرالمومنین...

ندای فزت و رب الکعبه ی تو هنوز در گوش جهانیان طنین انداز است

همه

حتی دشمنانت هم میدانند

که تو

حقیقتا رستگاری

به قربان رنگ پریده ات...

ابن ملجم ملعون

با چه رویی کاسه ی شیر سفارش شده ی تو را از دستان اهل خانه ات گرفت

از اینکه شیر را نوشید یا نه خبر ندارم

اما خوب میدانم

که

نوشیدنیهای ناگوار جهنمی تنها چیزی است که لایق وجود ناپاکش بوده و هست و خواهد بود

او (لعنت الله علیه)

اشقی الاخرین است

و آنهایی که حالا

در سوریه

مصر

بحرین

و جای جای این دنیا

محبان تو را

فقط به خاطر حب تو

میکشندو سر میبرند

از او بدبخت ترند...

هنگام  سبک بالانه پرکشیدنت از این دنیای ناجوانمرد

سفارش یتیمان را کردی

اما

همان یتیم هایی که تو مهربانانه دست به سر و رویشان کشیدی

چه بد جواب خوبیهایت را دادند

حسینت را تنها گذاشتند

یتیمانش را به سخره گرفتند

ای وای از بی وفایی کوفه...

 

 

 

 

 

 

گذشت...

خاندان کرامت...

یک روز، مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی که خدا ایشان را غریق رحمت واسعه ی خویش نماید؛

 با حالی خاص به بیان روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد.

 

 

 

ایشان فرمودند: روزی فردی آمد خدمت امام معصوم (امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از

 بنده است) و به ایشان عرض کرد:اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود؟

امام در پاسخ به وی فرمودند:خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری 

کفاره ی  گناهانش شود.

آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟

امام مجدد فرمودند: خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید و این اذیت و آزار

 همسایه، کفاره ی گناهانش شود.

آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟

امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، 

کفاره گناهان دوست ما باشد.

آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!

امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود.

آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟

امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید.

باز هم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت: و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟

امام فرمودند : به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد

 

این مطلبو از وبلاگ ماه بانو برداشتم.

این مردم مرا نمیخواهند....

آیت الله بهبهانی به زیارت حرم امام حسین(ع) مشرف شد.

نزدیک ضریح، گله کردند به امام زمان که آقا چرا نمی آیی؟

در همان موقع مشرف شدند خدمت امام زمان،بی آنکه ایشان را بشناسند...

امام زمان به ایشان فرمودند:

بهبهانی؛ اینجا دعا مستجاب است

گوش کن، ببین شیعیان ما در این مکان مستجاب الدعوه از خدا چه میخواهند؟

- خدایا یه عروس خوب نصیبم کن...

- خدایا پام خیلی درد میکنه، شفام بده

- خدایا خانمم دلش درد میکنه، شفاش بده

......................................

- دیدی بهبهانی؟

 

این مردم مرا نمیخواهند....