قربت...
هروقت نام "مهدی" را میشنوم
یا به زبان می آورم
دلم آتش میگیرد
بغضی ته گلویم جا خوش میکند
و اشک....
خوب میفهمم هرگاه نزدیکترم
اشک و آهم بیشتر است
امان از روزهای دوری...
خدایا "قربت "را نصیبمان کن...
به حق خودش...
آمین...
هروقت نام "مهدی" را میشنوم
یا به زبان می آورم
دلم آتش میگیرد
بغضی ته گلویم جا خوش میکند
و اشک....
خوب میفهمم هرگاه نزدیکترم
اشک و آهم بیشتر است
امان از روزهای دوری...
خدایا "قربت "را نصیبمان کن...
به حق خودش...
آمین...
جایی نوشتم:
آرزوهایتان را بنویسید...
هیچ کس ،هیچ چیز ننوشت...
یک نفر اما،همه چیز را نوشت:
"خدایا،آقایم را برسان"
بهترین جای دنیا
هر جایی میتواند باشد
تنها یک شرط دارد
آن هم حضور شماست...
حرفی دارم...
تنها چند کلمه....
حرف که نه،یک عهد است
از این پس...
عهد میبندم
دعای تحویل سالم...
دعای دلشکستگی هایم...
دعای پنجره فولادم...
دعای سجده هایم...
دعای قنوتم...
دعای زیر گنبد سیدالشهدایم...
دعای زیر ناودان طلایم...
فقط و فقط فرج شما باشد...
میدانم که شما هم برای من دعا میکنید
و من آمین میگویم
شما هم دعای مرا آمین بگویید...
اجابت میشود...
چه معامله ی خوبی شد...
دو سر سود...
وقتی کسی اذیتم کرده و من چیز پنهانی از او میدانم،اما به هیچ کس هیچ چیز نمیگویم
وقتی در مخمصه ای افتاده ام و دروغ چاره ی کارم هست،اما راستش را میگویم و دردسرش را به جان میخرم
وقتی دلم میخواهد کار بد کسی را تلافی کنم،اما میبخشمش
وقتی در بدترین شرایط سعی میکنم نیمه ی پر لیوان را دور نریزم و خدا را شکر میکنم
وقتی از حق ،هرکجا که هست سعی میکنم دفاع کنم
و خیلی وقتهای دیگر....
تنها،به یک چیز فکر میکنم
خدایم مرا نگاه میکند...
آقایم مرا میبیند....
و شاید لبخندی بزند
و چقدر دلم پر میکشد برای یک لبخندش....
با یه پنجره
که بشینم پشتش
به شیشه ی خیسش نگاه کنم
بغض کنم و با شما حرف بزنم
گوله گوله اشکام بریزه رو صورتم و با شما حرف بزنم
کاش بارون بیاد...