۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۵:۴۹
زهی خیال باطل....
امروز خیال خوشی بافتم
اما دیری نپایید این خیال خوش
کسی نهیبم زد
نمیدانم که بود؟؟؟
هرچه بود از درونم بود....
حالا خیال خوشم چه بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستش دلم یکهو هوای سر بند "یا زهرا "کرد
از آن قرمزهایش
.....
و بعد خیال خوشم شروع شد...
روز ظهور آقا را بافتم
سبز...........
از آن سربندهای "یا زهرا" به پیشانیم بسته بودم
قرمز....
خیال در رکاب بودن با آقا را بافتم.......
اما....
چیزی از درونم نهیب زد
که...هی!!!!!!!!! کجا رفتی؟؟؟؟
فکر میکنی که هستی؟؟؟؟
چقدر قبل از ظهور به فکر آقا بوده ای که همچین خیالی بافتی برای خودت؟؟؟؟؟؟؟؟
و من....
دیدم راست میگوید...
هرچه رشته بودم،پنبه شد
آهی کشیدم و قول دادم دیگر از این خیال ها نکنم....
پی نوشت: فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله....(زیارت عاشورا)
همه بگید الهی آمین...
۹۲/۰۷/۰۸
.
.
شماهم لینک شدید در پناه حق یا علی