۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۲۵
یا زهرا سلام الله علیها...
بانویم...
بهترین لباسش را به تن کرد...
رو به قبله...آرمید...
پارچه ی سپیدی روی خودش کشید...
و فرمود:
ساعتی بعد صدایم کن...
اگر جواب ندادم...حیدرم را خبر کن...
دل توی دلم نبود...
دلم میخواست هرلحظه...صدایش بزنم...
جوابم بگوید...
ساعتی گذشت...
صدا زدم...
ای وای من...
جواب نمیدهد...
ابوالحسن را خبر کنید...
یک امشب را آرام...بدون درد...سپری کن...بانوجانم...
اشکهایم بدرقه ی راهت...بهترین من...
۹۲/۱۲/۲۴