.‌‌..ببخش آقــــــــا

این وبلاگ بدون تایید امام زمان (عج) هیچ گونه اعتباری ندارد...

.‌‌..ببخش آقــــــــا

این وبلاگ بدون تایید امام زمان (عج) هیچ گونه اعتباری ندارد...

آخرین مطالب
۳۰ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۷

قربت...

نمی دانم چرا

هروقت نام "مهدی" را میشنوم

یا به زبان می آورم

دلم آتش میگیرد

بغضی ته گلویم جا خوش میکند

و اشک....

خوب میفهمم هرگاه نزدیکترم

اشک و آهم بیشتر است

امان از روزهای دوری...

خدایا "قربت "را نصیبمان کن...

به حق خودش...

آمین...

کوچکترین منتظر

سلام آقاجان...

تبریک فراوان...

میلاد پدربزرگ عزیزتان...

امام هادی(ع)....

 

 

کوچکترین منتظر
۲۷ مهر ۹۲ ، ۰۷:۳۷

بدان و آگاه باش....

اگر متاهلی حواست باشد،تاهل جوازی برای دیدن تصاویر و فیلمهای مستهجن نیست....

اگر مجردی حواست باشد،طولانی شدن دوران تجرد،بهانه ای برای گناه دستت ندهد...

خوب حواسمان را جمع کنیم....

مراقب جواز تراشی ها و بهانه تراشی های شیطان باشیم....

 

کوچکترین منتظر
۲۶ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۷

اللهم عجل لولیک الفرج...

جایی نوشتم:

آرزوهایتان را بنویسید...

هیچ کس ،هیچ چیز ننوشت...

یک نفر اما،همه چیز را نوشت:

"خدایا،آقایم را برسان"

کوچکترین منتظر
۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۵۶

بهترین جای دنیا...

بهترین جای دنیا

هر جایی میتواند باشد

تنها یک شرط دارد

آن هم حضور شماست...

کوچکترین منتظر
۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۴:۰۱

التماس دعا...

سلام دوستان.

فردا روز عرفه است...

ما رو فراموش نکنید...

و یادتون باشه که اولین و آخرین دعاتون ظهور هرچه زودتر آقامون باشه....

از این مطلب هم دیدن کنید،بسیار زیباست...

یک اعتراف شیرین...

 

کوچکترین منتظر
۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۳:۳۴

خانوم فاطمه زهرا(س)

تازه مسلمان شده بود...

ولی به هر دختر چادری که میرسید با تعجب نگاهش میکرد و هزار سوال ذهنش را پر میکرد

که چرا چادر؟

نتوانسته بود با چادر کنار بیاید

حجاب داشت،ولی چادر نداشت...

هفته ها گذشت...

و روز موعود رسید...

وقتی وارد دانشکده شد و از کنار دوستانش گذشت

هیچ کس او را به جا نیاورد

هیچ کس "سارا" را نشناخت

....................سر کلاس ...........

 

 

 

 

 

کوچکترین منتظر
۱۸ مهر ۹۲ ، ۱۸:۳۳

مرد...

شیر آب را دیده ای وقتی "هرز" میشود؟؟؟

هرقدر هم محکم ببندیش،باز هم چکه میکند...

درست مثل چشمان گرسنه ی مردهای فقط به ظاهر مردی که دیگر برایشان فرقی نمیکند

محجبه باشی یا بی حجاب....

فقط بلدند نگاه کنند...

به گمانم اگر چشمانشان را بگیری بمیرند...

 

 

کوچکترین منتظر
۱۸ مهر ۹۲ ، ۱۸:۲۱

معامله...

سلام.آقاجان...

حرفی دارم...

تنها چند کلمه....

حرف که نه،یک عهد است

از این پس...

عهد میبندم

دعای تحویل سالم...

دعای دلشکستگی هایم...

دعای پنجره فولادم...

دعای سجده هایم...

دعای قنوتم...

دعای زیر گنبد سیدالشهدایم...

دعای زیر ناودان طلایم...

فقط و فقط فرج شما باشد...

میدانم که شما هم برای من دعا میکنید

و من آمین میگویم

شما هم دعای مرا آمین بگویید...

اجابت میشود...

چه معامله ی خوبی شد...

دو سر سود...

کوچکترین منتظر
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۴:۵۰

نگاه مسموم...

هوا که آفتابی باشد

عینک آفتابی میزنی

تا چشمانت را نزند...

کرم ضد آفتاب میزنی

تا پوستت نسوزد...

بوی بدی که به مشامت برسد،فوری دستت را میبری جلوی بینی ات تا مبادا اذیت شوی...

.....................

فقط مانده ام این همه نگاه مسموم را چگونه تاب می آوری؟؟؟!!!

 

کوچکترین منتظر