بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
بانو جان...
سبک بالانه پر کشیدی...
از میان این زمینیان...
و آشیان گزیدی در قصری از زمرد...
که نویدش را شنیده بودی...
از روح و روانت...
پیامبر مهربانیها...
+رسول خدا صلی الله علیه و آله: مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود براى پیشرفت دین خدا یارى نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدى که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتى در آن نیست بشارت دهم.
بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
ما را به لذت ناپایدار چه کار؟
به خدا دوست دارم که بستر آسایشم را بر خارهای جانگزای بیابان بگذارم...
و شب همه شب بر آن بالین ناهموار بیدار بمانم...
راضیم که مرا با زنجیر آهنین سخت ببندند...
و در همان کوه و دشت بر سنگ و خاک بکشانند...
ولی...
هرگز رضا نیستم که دلی از کردار من آزرده...و خاطری پریشان گردد...
بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
این روزها...
تازه دارم میفهمم...
و ضاقت الارض...
یعنی چه...
+ چه حس بدیه وقتی متوجه چیزهایی میشی که تابحال فکر نمیکردی اینقدر جدی شده باشه...
و اینکه بدونی خیلی از دوستات...دارن اشتباه میکنن...و به اشتباه خودشون هم آگاه نیستن...و وقتی بهشون میگی هم فقط حرفتو تایید میکنن بدون اینکه دست از اشتباهشون بردارن...
خیلی روزای سختیه...خیلی...
بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
اکنون مرا ببینید که چگونه زندگی میکنم:
بر این جامه که پوشیده ام چندان وصله زده ام که از وصله کننده آن شرم دارم...
روزی به من گفت:این پیراهن مندرس را که دیگر وصله نمیخورد به دور اندازید...
گفتم:آهسته باش...ما سبکباران آسانتر به منزل میرسیم...
شما ای بندگان خدای به پیشوایان خود اقتدا کنید و از حرص و آز برحذر باشید...
بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
توی این وب گردی ها...
که گاهی میروم...و برمیگردم...
بی هیچ صدایی...
به قولی "چراغ خاموش"...
دلخوشم به اینکه فکر کنم...
شما...هم...گاهی...می آیید...بی صدا...خاموش...
دلخوشم به حتی "یک نگاهتان"...
آقا...این روزها...تمام دغدغه ام...یک نگاه شماست...
همین به اصطلاح منتظری که چشمانش گاهی روی بعضی کلمات "ایست" میکند...
و اشک میچکاند...
خوب میدانید کدام کلمات...
که کافیست مرا تا "دق" کنم...
زنده باشم و هم زمان "دق مرده"...
+تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد...
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...
+حافظ چه خوب سرود...
ای خـرّم از فـروغ رخــت لالـه زارعـمر بـازآ ، که ریخت بی گل رویت ، بهار عمر
از دیده گر سرشک چـو باران چـکد ، رواست کـاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
این یک دو دم که مهلت دیدار مـمکن است دریاب کار ما ، که نه پیداست کار عمر
تـا کـی مـی صبوح و شکر خواب بـامداد؟ بـیدار گرد هان! که گذشت اختیار عمر
دی در گـذار بُـود و نـظر سُـوی مـا نکرد بـی چاره دل ، که هیچ ندید از گذار عمر
در هـر طرف ز خیل حوادث کمین گهی ست زان رو عـنان گسسته دواند سوار عمر
بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار روز فـراق را کـه نـهد در شمار عمر؟
حـافـظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان ایـن نقـش ماند از قلمت یادگار عمر
+چند روزی بود...که این پست...ثبت موقت شده بود...
و حالا به این می اندیشم...که چه ناسپاس بودم...و گمانم این بود که مولایم نگاهم نمیکنند...
یادم رفته بود...چه مهربانانه نگاهم کردند...
قدر نگاه امام زمانمان را بدانیم...
بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
شعار امسال سازمان جهانی بهداشت...
یک عمر سلامت با خودمراقبتی...
شعار هر سال رمضان...
یک عمر رستگاری با خودسازی...
+امسال بیشتر بکوشیم برای خودسازی...
امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه کسى گناه کند، نقطه سیاهى دردلش پدید مى آید. اگر توبه کرد، آن سیاهى بر طرف مى شود و اگر بیشتر گناه کرد، آن سیاهى دل بیشتر مى شود، تا آنکه همه دلش رامى گیرد، دیگر پس از آن هرگز رستگارنمى شود.
+قال عَلِیٌّ علیه السلام: غالِبِ الشَّهْوَةَ قَبْلَ قُوَّةِ ضَراوَتِها فَإنَّها إنْ قَوِیَتْ مَلَّکَـتْکَ وَ اسْتَقادَتْکَ وَ لَمْ تَقْدِرْ عـَلى مُقاوَمَتِها.غرر الحکم، ج 4، ص 392
امام على علیه السلام فرمود: پیش از نیرومند شدن تمایلات نفسانى و شهوت، بر آن چیره و مسلّط شو، که اگر نیرومند شود، مالک تو مى گردد و تو را به دنبال خود مى کشد و قدرت مقاومت در برابر آن را نخواهى داشت.
بـسـم ربـــــــــ الـنـقـــــــــﮯ عـلـیـهـ الـســــلام
با هر رابطه ای...
معاشرتی...
گوشه ای از ذهن مخاطبمان را اشغال میکنیم...
چه بخواهیم چه نه...
حتی شده به اندازه یک نقطه...
گاهی با علاقه...گاهی با تنفر(خدای نکرده)...و گاهی با احترام...
این که وقتی کسی،تو را،یا اثری از تو را دید،شناخت...یعنی همین...
بعصش از این رابطه ها...به خصوص در این مجازی دنیا...
با نامحرمان است...
گوشه ذهن مخاطب نامحرمت... با احترام جا بگیر...
طوری که وقتی تو را یادش آمد...یادش هم بیاید که تو چقدر "محترمی" و "حریم" داری...
هر کلمه ای را مقابلت به زبان نیاورد...
شکلک برایت نگذارد...
و خیلی چیزهای دیگر...
اهمیت این موضوع وقتی روشنتر میشود...که ذهن مخاطب نامحرمت انقدر مشغول تو شود...که دیگر جایی برای فکر به خدا نداشته باشد...
حتی اگر...آن خطابه ها...ظاهر مذهبی داشته باشد...
مهم...نامحرم بودن است...
+ وب "تقوا در دنیای مجازی" یه وب ارزشمنده که خوندن مطالبش خالی از لطف که نیست هیچ...
پر از لطفه...
لطفا حوصله کنید و همه ی پست ها رو بخونید...
این وب خیلی وقته به روز نشده ولی مطالب به روزی داره...
مطمئنم جذبتون میکنه...
یا علـــــــــی...
+امام علی النقی علیه السلام:
مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛ (بحارالانوار، ج68، ص182)
هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود.