۰۶ بهمن ۹۲ ، ۰۵:۴۷
رزق...
گاهی دنیا میرود پشت یک ویترین....
و من دستم نمیرسد به زرق و برق هایش...
می ایستم و خیره میشوم...
و خیال میکنم داشتن همه ی چیزهای پشت آن شیشه را...
بعد خدا می آید و دستم را میگیرد...
و آهسته آهسته میبرد و سر سجاده ام مینشاند...
و من سجده میروم ...
خدایا شکر بر داده هایت...
صبر بده بر نداده هایت...
اگر بیشتر دادی که فَبِها...
اگر ندادی خیالی نیست...من روبروی تو...سر سجاده ام...
+وَ لا تمدّن عَینیک الی ما متّعنا به ازواجا منهُم زَهرة الحَیوة الدّنیا لِنفتنَهم فیه، وَ رزقُ ربّک خَیر و ابقی.
و هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان(قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان قرار داده ایم چشم ارزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پایدارتر است.
سوره طه ۱۳۱
۹۲/۱۱/۰۶
خدایا من حواسم به همه هست به جز تو
پس تو هم حق داری، حواست به همه باشه به جز من . . .