ادای دین...
شرمنده کرامتت مولایمان نقی (ع)
در این غم بزرگ تو ما را صبور کن
علی
کپی شده از وبلاگ استاد سیاهی


![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
شرمنده کرامتت مولایمان نقی (ع)
در این غم بزرگ تو ما را صبور کن
علی
کپی شده از وبلاگ استاد سیاهی


![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
به یک سو...
رو کرده اند...
آقا...
نکند از کنار خانه مان رد شده ای؟؟؟
![]()
دکمه های کیبورد...
فضای مجازی...
شوخی کرد...
نمک پاشید...
اما نمیدانست...
شیطان نمک نشناس است...
به خاک سیاه مینشاند...
![]()
ابوبصیر مى
گوید: در کوفه بودم، به یکى از بانوان درس قرائت قرآن مى آموختم . روزى در یک موردى
با او شوخى کردم !
مدت ها گذشت تا اینکه در مدینه به حضور امام باقر علیه السلام رسیدم . آن حضرت مرا مورد
سرزنش قرار داد و فرمود: کسى که در حال خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او
برمى گرداند، این چه سخنى بود که به آن زن گفتى ؟
از شدت شرم ، سرم را پایین
انداخته و توبه نمودم. امام باقر علیه السلام فرمود:
-مراقب باش که تکرار نکنى .
بحار الانوار، ج 46، ص 247
چرا صدایمان در نمی آید...
چرا...
توی این کوچه ها و پس کوچه ها...
خیابان ها...
مغازه ها...
اتوبوس ها و تاکسی ها...
رادیو وتلویزیون...
چرا هیچ کس صدایش در نمی آید...
چرا صدای خودم در نمی آید...
چرا نبودنش را به رخ همدیگر نمیکشیم...
چرا نبودنش را فریاد نمیزنیم...
چرا فراقش را ضجه نمیزنیم...
شهر ما چقدر رنگ و بوی "مهدی" دارد؟؟؟
هان؟؟؟
اسم خودمان را گذاشتیم شیعه...
اسمی که حرمت دارد...
حُبی که به یک دنیا می ارزد...
اما...
خودمان انصاف بدهیم...
چقدر در طول شبانه روز به یادش هستیم...
اصلا اگر آخر شب و موقع استراحتمان محاسبه کنیم و بفهمیم که نبودنش را اصلا حس نکرده ایم...
چقدر لب میگزیم و اشک میریزیم...
چقدر دلمان هوایش را میکند...
لابد فقط وقتهایی که کارمان گره خورده...
"دل" امام زمان از دست ما خون است...خون...
دوستمان دارد و بدیمان را نمیخواهد...
ما گناه میکنیم و او به درگاه خدا استغفار میکند برایمان...
که مبادا خدا بلاها را حواله کند سمتمان به خاطر شکستن دل "مهدی"...
مادر محجبه ای که دخترت حجاب ندارد...
نمیفهممت...
پدر محترمی که پسرت دنبال ناموس مردم است...
درکت نمیکنم...
زمانه بد...
قبول...
ولی "تربیت" پس کجا رفته؟؟؟
همه ی اینها را همه ی مان میدانیم...
و من روسیاه هم...
اما "عمل" کجاست؟
آنقدر غرق در اقتصاد و سیاست شدیم...
یادمان رفت که "صاحب" داریم...
که غریب است...
که دلش خون است...
از دست منی که اگر منکر دیدم "نهی" نمیکنم...
چون "میترسم"...
بعد سر نماز دعا میکنم...
خدایا مرا "یار " امام زمان عج قرار بده...
کدام یار؟؟؟
" اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری "
..............................................................
دلم از "صدا و سیما" هم خون است...
به خاطر همه ی بدیهایی که دارد...
به خاطر چیزهایی که "مُد" جامعه ی مان کرد...
همه ی کارهایی که "قُبح" ش ریخت...
...............................................................
شاید کسی بگوید...
سیاه نمایی کردی...
اما اگر این چنین نبود...
امام زمان عج تا به حال آمده بود...
حتما دانلود کنید و گوش بدید...
![]()
یک بار " آسمان "...
به زمین آمد...
آن هم مثل فردایی بود...
وقتی...
حوریه ای در کالبد انسان...
قدم به خانه ی دنیا گذاشت...

مهدی جانم...
میلاد مادرتان مبارک...
قلب نازنینتان...
پر از شادی...
و رضایت...
