"پیشکشی ناقابل تقدیم به ساحت مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام"
نشسته پیش خودم شکل میکشم آقا
ضریح خیالی
گنبد و بارگاه رویایی
ز صحن میگذرم
میرسم به ایوانش
به لب نه به دل اذن دخول میخواهم
ز دور سلام و احترام و تعظیمم
به سینه دست گذاشته
پیش می آیم
بگو امام غریبم
بگو به من..اهلا...
ز باب قاسمت آمدم..
بگو اهلا
ز شهد شکرفام زیارت
بده به ما آقا
به حق احلی من العسل
صدا بزن ما را...
غریبی و بی کسی ات
به کوچه ای مربوط
کریمی و سخاوتت ز مادرت آمد
دعا بفرما که بیاید هرچه زودتر
مسافری که غریبیش به تو ماند
به اشک چشم بشوییم غبار قبرت را
به دُرِّ بهشتی بسازیم ما ضریحت را
به نیمه رمضان و به وقت صلاة عشا
امام جماعتمان صاحب الزمان عج باشد