زندگی...
هربار رفتم مقابل ضریح...
بعد از عرض ادب...
یک چیز را مدام تکرار کردم...
"امام رضا زندگیمو سپردم دست شما"
نمیدانستم صلاحم در چیست...
چه بخواهم...اصلا حل مشکلاتم را بخواهم یا نه...
که این جمله را هی به آقا میگفتم...
تکرارش یک دلیل بیشتر نداشت...
که خودم یادم نرود حالا صاحب زندگیم کیست...
که پایم از مشهد بیرون رفت فراموشم نشود...چه خواستم...
که دیگر نباید نگران زندگیم باشم...
این روزها حال دلم نمیدانم شبیه به چه شده...
فقط میدانم که شرمنده ام...شرمنده امام زمانم...که نزدیک به دوماه میشود "ببخش آقا" آنطور که باید نیست...
شرمنده امام هادی علیه السلام...
شرمنده شهدا...
از اینجا گذر کردید...دعایی بفرمایید...
سخت...محتاجیم به دعای دوستان...
+ امام صادق علیه السلام:هرکه به خدا اعتماد کند خداوند کارهای دنیا و آخرتش را که او را یی قرار کرده اند کفایت میکند.
تحف العقول،ص ۳۰۴