او...

او را به خاطر تمام شدن دردهایمان نخواهیم

او را

فقط

به خاطر خودش بخواهیم

آقاجان تو را به خودت قسم بیا

غریب عالم...

کافیست هرجا که میروی

فقط ؛یک لحظه

به یاد امام زمان (عج) بیفتی

شک ندارم

اشک امانت را میبرد

از غریبی آقا.....

قاصدک...

قاصدکی دیدم

گرفتمش کف دستانم

آهسته در گوشش گفتم

 

سلام مرا به آقایم برسان...

 

و بعد

رهایش کردم در باد

آقاجان...

سلامم رسید؟؟؟

 

 

برپا...

کی میشود یک برپا بزنی

 

آقاجان...

 

خشکیدیدم از این

 

برجا بودن ها

چارچوب...

روبروی چارچوب در نشسته بودم

لحظه ای فکر کردم

 ای کاش میشد

در این چارچوب در ظاهر میشدی

قسم میخورم برای همیشه قابش بگیرم

آقاجان...

یاریم ده...

آقای خوبی ها

ببخش بر این مستاجر خائن

که خانه ات را بی اجازه به عده ای رذل داده است

دلم را میگویم

یاریم ده که

خانه ات را

از لوث وجودشان پاک کنم

یاریم ده....

باران...

نمیدانم

چرا وقتی باران میبارد

به یاد شما می افتم

دلم هوای یادتان را کرده

ای کاش باران ببارد....

 

....

اینبار جداً میگویم

 

 

 

آقاجان

 

 

هستم ولی خسته ام...

دلم شکسته...

سلام آقاجان

امام زمان

شما را به خدا بیایید دیگر

میدانم دلتان داغدار است

میدانم چشمانتان گریان است

الان من هم دارم گریه میکنم

من هم دلم شکسته

بگذارید برای آنها که نمیدانند بگویم چه شده

در کشور ما که مذهب رسمی آن تشیع است

گروهی در پایتخت معنوی کشور صاحب این شبها را لعن میکنند

تعجب کردید، نه؟؟؟؟

تعجب ندارد؛ تاسف دارد

بروید و خودتان ببینید

برگزاری محفل لعن حضرت علی (ع) در ....

این مردم مرا نمیخواهند....

آیت الله بهبهانی به زیارت حرم امام حسین(ع) مشرف شد.

نزدیک ضریح، گله کردند به امام زمان که آقا چرا نمی آیی؟

در همان موقع مشرف شدند خدمت امام زمان،بی آنکه ایشان را بشناسند...

امام زمان به ایشان فرمودند:

بهبهانی؛ اینجا دعا مستجاب است

گوش کن، ببین شیعیان ما در این مکان مستجاب الدعوه از خدا چه میخواهند؟

- خدایا یه عروس خوب نصیبم کن...

- خدایا پام خیلی درد میکنه، شفام بده

- خدایا خانمم دلش درد میکنه، شفاش بده

......................................

- دیدی بهبهانی؟

 

این مردم مرا نمیخواهند....