۰۲ دی ۹۲ ، ۱۴:۳۲
امان از دل زینب...
همه برگشتند...
یک نفر....اما جایش کنار عمه خالیست...
رقیه جان نیست...
به گمانم در بهشت...
در آغوش پدر باشد...
گوشواره هایش به گوشش هستند...
کف پاهای کوچکش دیگر تاول ندارد...
همه چیز آنجا خوب است...
ولی اینجا...دلی داغدار است....
نگاه نگران برادر هم...از بهشت...مراقب خواهر...
امان از دل زینب...
۹۲/۱۰/۰۲
سلام
ممنون از حضور و لطفتون
شما هم با افتخار لینک شدید
یا علی